با گرامیداشت روز  مادر و ولادت حضرت فاطمه سلام الله  علیها خاطراتی از شهیدان در برخورد با خانواده تقدیم می  گردد.

خاطره  ای در باره  شهید محمد جواد یزدانی:

در تمام کارها به من کمک می کرد، یادم است یک بار به سختی بیمار شدم چشمانم را  که باز کردم بوی غذا تمام خانه را برداشته بود. صدای محمد جواد به گوشم رسید: بیدار شدی مادر جان؟

برگشتم و نگاهش کردم، در حالی که ظرف سوپی را در دست داشت کنارم نشست و گفت: ببین پسرت چه کار کرده؟

گفتم: تو آشپزی کردی؟

با خنده گفت: مگر اشکالی دارد؟

گفتم : نه ولی .

دیگر نگذاشت حرفم را ادامه دهم، قاشق سوپ را به دهانم گذاشت و فقط لبخند زد. آن روز با محبت های محمد جواد درد و رنج بیماری را فراموش کردم.

سیره شهدای دفاع مقدس، ج 12، ص 108


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها