شهید گل محمد غزنوی»

بیش از حد ناز بچه ها را می کشید. وقتی خانه بود دائم سرگرم بازی با آنها بود. لباس ورزشی اش را طوری به تن می کرد که دو دستش در یک آستین و دو پایش در میان لباس جا می گرفت. آن وقت ادای کانگورو در می آورد و از این طرف خانه به آن طرف می جهید، بچه ها خوشحال بودند، قاه قاه می خندیدند و لحظاتی شاد با پدر می گذراندند.

 گاهی وقت ها آنقدر سفارش بچه ها را به من می کرد که ناراحت می شدم. می گفتم: مگر بچه های شما هستند و بچه های من نیستند

اما من حریفش نبودم؛ او عاشق بچه ها بود.

سیره شهدای دفاع مقدس، ج 12، ص 31.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها